سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

واقعیت نماز

<?php wp_title(); ?>
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

واقعیت نماز

<?php wp_title(); ?>
33042

واقعیت نماز

ـ احمد بن عبدالله: امیر مؤمنان هنگام عبور از صحن «بیت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد که نیکو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقیقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت:1 ـ احمد بن عبدالله: امیر مؤمنان هنگام عبور از صحن «بیت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد که نیکو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقیقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت:اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، آیا نماز حقیقتى جز عبودیت دارد؟ علىّ علیه السّلام فرمود: بدان اى مرد، همانا خداوند تبارک و تعالى پیامبرش را به کارى از کارها برنیانگیخته جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر اساس عبودیت است. پس هر کس حقیقت نماز را نشناسد، همه نمازهایش، ناقص و ناتمام است. 

2 ـ شیخ صدوق: مردى از امیرمؤمنان پرسید: اى پسر عموى بهترین آفریده خداوند متعال، معناى بالا بردن دستها در تکبیر نخست چیست؟ فرمود: معنایش این است: خدا بزرگتر ، یکتا و بى همتاست، مانند ندارد، با دست لمس نمى شود و حواس پنجگانه، او را در نمى یابد. 
3 ـ احمد بن علىّ راهب: مردى به امیرمؤمنان عرض کرد: اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، معنى سجده نخست ، چیست؟ فرمود: حقیقتش این است: خدایا همانا تو مرا از آن ـ یعنى از زمین ـ آفریدى و (معناى) سربرداشتن:و ما را از آن خارج کردى و (معناى) سجده دوّم: و به آن باز مى گردانى و (معناى) سربرداشتن از سجده دوم: و بار دیگر ما را از آن خارج مى کنى. آن مرد گفت: (معناى) بلند کردن پاى راست و افکندن [بر] پاى چپ در تشهد چیست؟ فرمود: حقیقتش این است: خدایا، باطل را بمیران و حق را بر پادار[1]. 
4 ـ امام علىّ علیه السّلام ـ در معناى گفته امام جماعت: السلام علیکم ـ فرمود: همانا امام، گفته خدا را تفسیر مى کند ودر ترجمه آن به جماعت نمازگزار مى گوید (این نماز) امانى براى شما از عذاب خدا در روز قیامت، است. 
5 ـ جابر بن عبدالله انصارى: با مولایمان امیر مؤمنان علیه السّلام بودم که مردى را دید به نماز ایستاده است . پس به او فرمود: اى مرد، آیا حقیقت نماز را مى دانى؟ عرض کرد: اى مولاى من، آیا نماز حقیقتى غیر از عبادت دارد؟ پس فرمود: آرى. سوگند به کسى که محمّد را به نبوّت برانگیخت هیچ پیامبرى را به کارى از کارها برنیانگیخته ، جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر عبادت، دلالت مى کنند . پس آن مرد عرض کرد: اى مولاى من مرا از آن آگاه کن. 
حضرت فرمود: حقیقت (هفت) تکبیر آغازین تو که با آن کارهایى را بر خود حرام مى کنى این است : هنگامى که الله اکبر نخست را مى گویى ، در دلت بگذرانى: خدا بزرگتر از آن است که به برخاستن و نشستن توصیف شود. و در تکبیر دوّم ، به حرکت و سکون و در سوّم، به جسم بودن یا تشبیه به چیزى کردن یا با چیزى مقایسه کردن توصیف شود و در تکبیر چهارم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) که حالتهاى گوناگون بر او عارض شود یا بیماریها او را بیازارد و در تکبیر پنجم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) که به جوهر و عرض بودن توصیف شود ، تا در چیزى حلول کند یا چیزى در او حلول کند. در تکبیر ششم در دلت مى گذرانى : (خدا بزرگتر از آن است) که هر چه بر موجودات حادث (پدید آمده) روا بدانى ؛ چون نابودى و جابجایى و دگرگونى از حالتى به حالتى، بر او نیز روا دارى. و در تکبیر هفتم، اینکه حواس پنجگانه او را دریابد. 
پس حقیقت کشیدن گردن در کوع آن است که در دلت بگذرانى: به تو ایمان آوردم ، حتى اگر گردنم را بزنى. 
و در سر برداشتن از رکوع هنگامى که مى گویى: «خدا به آن که او را مى ستاید، گوش مى دهد، سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است» ، حقیقتش این است: کسى که مرا از عدم به وجود آورد و حقیقت سجده نخست آن است که در حال سجده در دلت بگذرانى: مرا از آن (زمین) آفریدى و حقیقت سربرداشتن: و مرا از آن خارج کردى و سجده دوّم: و مرا به آن باز مى گردانى و در سر برداشتن (دوّم) به دلت مى گذرانى: و بار دیگر مرا از آن خارج مى کنى. 
و حقیقت نشستن بر سمت چپت و بلند کردن پاى راستت و افکندن آن بر پاى چپت این است که به دلت مى گذرانى: خدایا همانا من حق را بر پا کردم و باطل را میراندم. و حقیقت تشهدت: نو کردن ایمان وبازگشت به اسلام واقرار به خیزش پس از مرگ است و حقیقت سلام دادنها: بزرگداشت پروردگار سبحان و بزرگ دانستن او از هر چه ستمکاران مى گویند و کجروان توصیف مى کنند. و حقیقت گفته ات: «سلام بر شما و نیز رحمت و برکات خداوند» ترحّم از خداوند سبحان است، یعنى: این (نماز) امانى براى شما از کیفر روز قیامت است. 
سپس امیرمؤمنان فرمود: اگر کسى حقیقت نماز را اینگونه نداند، نمازش ناقص است. 
6 ـ امام صادق علیه السّلام : معناى سلام در پایان هر نماز ، همان معناى امان است ؛ یعنى هر کس فرمان خدا و سنّت پیامبرش را با فروتنى و افتادگى در برابر او، انجام دهد، از بلاى دنیا در امان و از کیفر آخرت رهیده است . 
7 ـ عبدالله بن فضل هاشمى: از امام صادق علیه السّلام معناى سلام دادن در نماز را پرسیدم، فرمود: نشانه امان و پایان یافتن نماز است. گفتم: فدایت شوم این چگونه است؟ فرمود: در میان مردمان گذشته، هرگاه شخص تازه وارد بر آنان سلام مى داد ، خود را از بدیش در امان مى دیدند و اگر جواب سلام او را مى دادند، او نیز خود را در امان مى دید. پس اگر سلام نمى داد، خود را در امان نمى دیدند و اگر جواب سلام را بر سلام دهنده، ردّ نمى کردند، او خود را در امان نمى دید و این خوى عرب بود. پس سلام دادن نشانه بیرون رفتن از نماز و حلال کردن گفتار است و امانى براى نماز از آنچه به آن وارد شده و تباهش مى کند. سلام نامى از نامهاى خداوند جلّ جلاله است و آن از نمازگزار بر دو فرشته خدا که بر او گمارده شده اند، داده مى شود. 
________________________________________
(1) در «الفقیه» حدیث از «معناى بلند کردن پاى راست ...» آغاز مى گردد.

منبع: موسسه جهانی سبطین(ع)

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
درباره وب

درباره وب


    به وبلاگ من خوش آمدید. در این وبلاگ با واقیعت دین اسلام اشنا میشوید.نظر یادتون نره.
    پيوندهای روزانه

    پيوندهای روزانه

    برچسب‌ها

    برچسب‌ها

    امکانات وب

    امکانات وب

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 3
    بازدید دیروز : 38
    بازدید هفته : 3
    بازدید ماه : 979
    بازدید کل : 147862
    تعداد مطالب : 1899
    تعداد نظرات : 72
    تعداد آنلاین : 1


    <-PollName->

    <-PollItems->



      کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به خبری-آموزشی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
      قالب طراحی شده توسط: یاس98 و سئو و ترجمه شده توسط: یاس98

      واقعیت نماز

      ـ احمد بن عبدالله: امیر مؤمنان هنگام عبور از صحن «بیت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد که نیکو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقیقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت:1 ـ احمد بن عبدالله: امیر مؤمنان هنگام عبور از صحن «بیت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد که نیکو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقیقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت:اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، آیا نماز حقیقتى جز عبودیت دارد؟ علىّ علیه السّلام فرمود: بدان اى مرد، همانا خداوند تبارک و تعالى پیامبرش را به کارى از کارها برنیانگیخته جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر اساس عبودیت است. پس هر کس حقیقت نماز را نشناسد، همه نمازهایش، ناقص و ناتمام است. 

      2 ـ شیخ صدوق: مردى از امیرمؤمنان پرسید: اى پسر عموى بهترین آفریده خداوند متعال، معناى بالا بردن دستها در تکبیر نخست چیست؟ فرمود: معنایش این است: خدا بزرگتر ، یکتا و بى همتاست، مانند ندارد، با دست لمس نمى شود و حواس پنجگانه، او را در نمى یابد. 
      3 ـ احمد بن علىّ راهب: مردى به امیرمؤمنان عرض کرد: اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، معنى سجده نخست ، چیست؟ فرمود: حقیقتش این است: خدایا همانا تو مرا از آن ـ یعنى از زمین ـ آفریدى و (معناى) سربرداشتن:و ما را از آن خارج کردى و (معناى) سجده دوّم: و به آن باز مى گردانى و (معناى) سربرداشتن از سجده دوم: و بار دیگر ما را از آن خارج مى کنى. آن مرد گفت: (معناى) بلند کردن پاى راست و افکندن [بر] پاى چپ در تشهد چیست؟ فرمود: حقیقتش این است: خدایا، باطل را بمیران و حق را بر پادار[1]. 
      4 ـ امام علىّ علیه السّلام ـ در معناى گفته امام جماعت: السلام علیکم ـ فرمود: همانا امام، گفته خدا را تفسیر مى کند ودر ترجمه آن به جماعت نمازگزار مى گوید (این نماز) امانى براى شما از عذاب خدا در روز قیامت، است. 
      5 ـ جابر بن عبدالله انصارى: با مولایمان امیر مؤمنان علیه السّلام بودم که مردى را دید به نماز ایستاده است . پس به او فرمود: اى مرد، آیا حقیقت نماز را مى دانى؟ عرض کرد: اى مولاى من، آیا نماز حقیقتى غیر از عبادت دارد؟ پس فرمود: آرى. سوگند به کسى که محمّد را به نبوّت برانگیخت هیچ پیامبرى را به کارى از کارها برنیانگیخته ، جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر عبادت، دلالت مى کنند . پس آن مرد عرض کرد: اى مولاى من مرا از آن آگاه کن. 
      حضرت فرمود: حقیقت (هفت) تکبیر آغازین تو که با آن کارهایى را بر خود حرام مى کنى این است : هنگامى که الله اکبر نخست را مى گویى ، در دلت بگذرانى: خدا بزرگتر از آن است که به برخاستن و نشستن توصیف شود. و در تکبیر دوّم ، به حرکت و سکون و در سوّم، به جسم بودن یا تشبیه به چیزى کردن یا با چیزى مقایسه کردن توصیف شود و در تکبیر چهارم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) که حالتهاى گوناگون بر او عارض شود یا بیماریها او را بیازارد و در تکبیر پنجم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) که به جوهر و عرض بودن توصیف شود ، تا در چیزى حلول کند یا چیزى در او حلول کند. در تکبیر ششم در دلت مى گذرانى : (خدا بزرگتر از آن است) که هر چه بر موجودات حادث (پدید آمده) روا بدانى ؛ چون نابودى و جابجایى و دگرگونى از حالتى به حالتى، بر او نیز روا دارى. و در تکبیر هفتم، اینکه حواس پنجگانه او را دریابد. 
      پس حقیقت کشیدن گردن در کوع آن است که در دلت بگذرانى: به تو ایمان آوردم ، حتى اگر گردنم را بزنى. 
      و در سر برداشتن از رکوع هنگامى که مى گویى: «خدا به آن که او را مى ستاید، گوش مى دهد، سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است» ، حقیقتش این است: کسى که مرا از عدم به وجود آورد و حقیقت سجده نخست آن است که در حال سجده در دلت بگذرانى: مرا از آن (زمین) آفریدى و حقیقت سربرداشتن: و مرا از آن خارج کردى و سجده دوّم: و مرا به آن باز مى گردانى و در سر برداشتن (دوّم) به دلت مى گذرانى: و بار دیگر مرا از آن خارج مى کنى. 
      و حقیقت نشستن بر سمت چپت و بلند کردن پاى راستت و افکندن آن بر پاى چپت این است که به دلت مى گذرانى: خدایا همانا من حق را بر پا کردم و باطل را میراندم. و حقیقت تشهدت: نو کردن ایمان وبازگشت به اسلام واقرار به خیزش پس از مرگ است و حقیقت سلام دادنها: بزرگداشت پروردگار سبحان و بزرگ دانستن او از هر چه ستمکاران مى گویند و کجروان توصیف مى کنند. و حقیقت گفته ات: «سلام بر شما و نیز رحمت و برکات خداوند» ترحّم از خداوند سبحان است، یعنى: این (نماز) امانى براى شما از کیفر روز قیامت است. 
      سپس امیرمؤمنان فرمود: اگر کسى حقیقت نماز را اینگونه نداند، نمازش ناقص است. 
      6 ـ امام صادق علیه السّلام : معناى سلام در پایان هر نماز ، همان معناى امان است ؛ یعنى هر کس فرمان خدا و سنّت پیامبرش را با فروتنى و افتادگى در برابر او، انجام دهد، از بلاى دنیا در امان و از کیفر آخرت رهیده است . 
      7 ـ عبدالله بن فضل هاشمى: از امام صادق علیه السّلام معناى سلام دادن در نماز را پرسیدم، فرمود: نشانه امان و پایان یافتن نماز است. گفتم: فدایت شوم این چگونه است؟ فرمود: در میان مردمان گذشته، هرگاه شخص تازه وارد بر آنان سلام مى داد ، خود را از بدیش در امان مى دیدند و اگر جواب سلام او را مى دادند، او نیز خود را در امان مى دید. پس اگر سلام نمى داد، خود را در امان نمى دیدند و اگر جواب سلام را بر سلام دهنده، ردّ نمى کردند، او خود را در امان نمى دید و این خوى عرب بود. پس سلام دادن نشانه بیرون رفتن از نماز و حلال کردن گفتار است و امانى براى نماز از آنچه به آن وارد شده و تباهش مى کند. سلام نامى از نامهاى خداوند جلّ جلاله است و آن از نمازگزار بر دو فرشته خدا که بر او گمارده شده اند، داده مى شود. 
      ________________________________________
      (1) در «الفقیه» حدیث از «معناى بلند کردن پاى راست ...» آغاز مى گردد.

      منبع: موسسه جهانی سبطین(ع)

       



      نظرات شما عزیزان:

      نام :
      آدرس ایمیل:
      وب سایت/بلاگ :
      متن پیام:
      :) :( ;) :D
      ;)) :X :? :P
      :* =(( :O };-
      :B /:) =DD :S
      -) :-(( :-| :-))
      نظر خصوصی

       کد را وارد نمایید:

       

       

       

      عکس شما

      آپلود عکس دلخواه:







      برچسب‌ها:
      درباره وب

      درباره وب


        به وبلاگ من خوش آمدید. در این وبلاگ با واقیعت دین اسلام اشنا میشوید.نظر یادتون نره.
        پيوندهای روزانه

        پيوندهای روزانه

        برچسب‌ها

        برچسب‌ها

        امکانات وب

        امکانات وب

        آمار وب سایت:  

        بازدید امروز : 3
        بازدید دیروز : 38
        بازدید هفته : 3
        بازدید ماه : 979
        بازدید کل : 147862
        تعداد مطالب : 1899
        تعداد نظرات : 72
        تعداد آنلاین : 1


        <-PollName->

        <-PollItems->



          کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به خبری-آموزشی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
          قالب طراحی شده توسط: یاس98 و سئو و ترجمه شده توسط: یاس98